واییی یعنی امروز یه کاری کردم دلم می خواس خودمو خفه کنم داستان از این قراره که ......
مامانم ۴ تا شاخه گل داد به من گفت برو گلفروشی با گلدون کریستال و دو تا شاخه گل رز دیگه بهش بگو اینا رو تزیین کنه بعد من رفتم اونجا گلا را دادم با گلدون کریستاله و بهش اون موارد بالا رو هم گفتم ......
بعععد اون آقا گفت که باشه ما یه نفر اینجا داریم اینقدر وارده که نگو خلاصه مواد لازم جهت تزیین را بهش دادیم اونم گلا را برداش برد پشت بعد اون آقایی که در پشت صحنه بود هی میومد هی می رفت خولاصصه....
بعد یه ۱۵ دقیقه انتطار اومد با یه جنگل تو دستش حالا خوبه سفارش کرده بودم آآآقا ساده باشه هاااااا بعد تازه به جای کل رز هم ورداشته ازاین گلا که تو سبزی فروشی ها هست بنفش رنگش را گذاشته هی میگم اینو وردار انو کمش کن بهد میگم خب یه ذره شکل آدم شد میگم چقد اقا همین جوری دقیقا همینطور الکی پرونده ۷ تومن منم که ساده قیمت هیچی تو دسم نیس ...
گفتم باشه حالا خدا را شکر من فقط ۵ تومن داشتم دادم بهش گفتم بقیش تو ماشینه واسا تا برم بیارم بهد فک کنم خودش َعذاب وجدان گرفت گفت نمی خواد بدی حالا ماجرای تو خونه بردن گله خودش داستانی بوود......
با سلام
چت روم تازه تاسیس بچتیم با محیطی سالم از شما دعوت میکند تا با ما باشید
منتظر حضور گرمتان هستیم
----------------------------------------------------
www.bechatim.in
سلام
رمز :7047