فرشته ی مارک دار

من اینجا می نویسم تا یاد بگیرم چگونه بگویم

فرشته ی مارک دار

من اینجا می نویسم تا یاد بگیرم چگونه بگویم

وقتشه آیا؟

سلام 

بعضی وقتا آدم احساس میکنه روزا دارن کشش میان هی میری  و میری ولی به تهش نمیرسی 

نمی دونی آخرش قراره که چی بشه این صبر کردن ها قراره نتیجه بده یا نه یه چیزه خیلی خوبی هست به اسم مشیت یعنی اراده ی از پیش تعیین شده آدم تمام تلاشش را می کنه بعد نتیجه رو واگذار می کنه به خدا 

الان به جز اون مورد تمام خواستم یه چیزه  اونم اینکه این هفته تموم بشه ببینم تهش چی میشه وقتی صادقانه الانم را با پارسال مقایسه می کنم می بینم واقعا پیشرفت داشتم  

شکر از پارسال این موقع ها اتفاقاتی افتاد که زندگی منو زیرو رو کرد اما من یه لطف خدا و دوستای خوبمو پدر و مادرم کمر خم نکردم کار زندگیم به مو رسید اما پاره نشد وقتی در آینده این وبلاگ را میخونم میخوام بدونم که دارم نهایت تلاشمو برای اینکه انسان کاملی باشم می کنم نهههایتشو...

عروسی فامیل دور

سلام  

امشب رفته بودیم عروسی یکی از فامیل های نسبتا دور عروسی توی یه باغ بود بایه عالمه آدمای جورواجور و نمی دونم انگار مد شده داماد جاش تو مجلس زنونه اس و بیرون برو هم نیس مردای دیگه ی فامیل که دیگه ر‌‌ژه میرفتن وسط مجلس واسه خودشون جوری که من اصلا داماد را گم کردم اینم یه جورشه دیگه

تغییرات

سلام 

در این مدت که نبودم اتفاقات زیادی افتاده که الان حس نوشتنش نیست یه سفر استثنایی رفتم و با کلی آدمای خوب آشنا شدم و نگارم هنوز هم نرسیدست . فردا قراره با دوستام بریم بیرون که می اندازم عقب پس فردا ببینم چی میشه